بیایید به پدر و مادر خود محبت کنیم!
Dear son
پسر عزيزم
The day that you see me old and I am already not, have patience and try to understand me
روزي كه تو مرا در دوران پيري ببيني، سعي كن صبور باشي و مرا درك كني ....
If I get dirty when eating… if I can not dress… have patience. Remember the hours I spent teaching it to you
اگر من در هنگام خوردن غذا خود را كثيف مي كنم، اگر نميتوانم خودم لباسهايم را بپوشم، صبور باش.
و زماني را به خاطر بياور كه من ساعتها از عمر خود را صرف آموزش همين موارد به تو كردم.
If, when I speak to you, I repeat the same things thousand and one times… do not interrupt me… listen to me
اگر در هنگام صحبت با تو، مطلبي را هزار بار تكرار مي كنم، حرفم را قطع نكن و به من گوش بده.
When you were small, I had to read to you thousand and one times the same story until you get to sleep
هنگامي كه تو خردسال بودي، من يك داستان را هزار بار براي تو مي خواندم تا تو به خواب بري.
When you see my ignorance on new technologies… give me the necessary time and not look at me with your mocking smile
هنگامي كه ضعف مرا در استفاده از تكنولوژي جديد مي بيني، به من فرصت فراگيري آن را بده و با لبخند تمسخرآميز به من نگاه نكن ...
I taught you how to do so many things… to eat good, to dress well… to confront life
من به تو چيزهاي زيادي آموختم... چگونه بخوري، چگونه لباس بپوشي ... و چگونه با زندگي مواجه شوي
When my tired legs do not allow me walk...
give me your hand… the same way I did when you gave your first steps
هنگامي كه پاهاي خسته ام به من اجازه راه رفتن نمي دهند ....
دستانت را به من بده ... همانگونه كه در كودكي اولين گامهايت را به كمك من برداشتي
You must not feel sad, angry or impotent for seeing me near you. You must be next to me, try to understand me and to help me as I did it when you started living
تو نبايد از اينكه مرا در كنار خود مي بيني احساس غم، خشم و ناراحتي كني. تو بايد در كنار من باشي و مرا درك كني و مرا ياري دهي، همانگونه كه من تو را ياري كردم كه زندگي ات را آغاز كني
Help me to walk… help me to end my way with love and patience. I will pay you by a smile and by the immense love I have had always for you
مرا ياري كن در راه رفتن. مرا با عشق و صبوري ياري ده كه راه زندگي ام را به پايان ببرم.
من نيز پاداش تو را با لبخندي و عشقي كه همواره به تو داشته ام خواهم داد.
I love you son…Your father
دوستت دارم پسرم...پدر تو
وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيماً «23 اسراء»
وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً
«24 اسراء»
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد! هرگاه يكى از آن دو، يا هر دوى آنها، نزد تو به سن پيرى رسند،
كمترين اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن! و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو!
و بالهاى تواضع خويش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: پروردگارا! همانگونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده!