گفت و گو با خدا
گفتم: خستهام
گفتي: لاتقنطوا من رحمه الله (زمر/53)
«از رحمت خدا نااميد نشيد»
گفتم: هيشكي نميدونه تو دلم چي ميگذرده
گفتي: ان الله يحول بين المرء و قلبه (انفال/24)
«خدا حائل هست بين انسان و قلبش!»
گفتم: غير از تو كسي رو ندارم
گفتي: نحن اقرب اليه من حبل الوريد (ق/16)
«ما از رگ گردن به انسان نزديكتريم»
گفتم: ولي انگار اصلاً منو فراموش كردي!
گفتي: فاذكروني اذكركم (بقره/152)
«منو ياد كنيد تا ياد شما باشم»