پرینت

قانون مرگ

on . Posted in اخلاقی

امتیاز کاربران
ضعیفعالی 

امام باقر(ع) فرمود یكی ازشاهان بنی اسرائیل اعلام كردشهری میسازم كه هیچگونه عیبی نداشته باشدوهیچكس نتواندآن عیبی بیابد

فرمان داد معمارها و بناها و كارگرها مشغول شدند و آن شهربا آخرین سیستم وباتمام امكانات ساخته شدپس ازآنكه ساختن شهربه پایان رسیدمردم ازآن شهردیدن كردندوهمه آنهابه اتفاق نظر گفتند شهری بی عیب وبی نظیراست .

در این میان مردی نزدشاه آمده وگفت اگربه من امان بدهی وتامین جانی داشته باشم عیب این شهررابتو میگویم .

شاه گفت به توامان دادم .

آن مردگفت : این شهردوعیب دارداول صاحبش میمیرددوم این شهرسرانجام بعدازتوخراب میگردد .

شاه فكری كردو گفت چه عیبی بالاتر از این دوعیب!

سپس به آن مردگفت به نظرتوچه كنم ؟

آن مردگفت شهری بسازكه باقی بماند و ویران نشود و تو نیزدرآن همیشه جوان باشی وپیری بسراغت نیاید و آن شهربهشت است.

شاه جریان رابه همسرش گفت همسرش فكری كردوگفت میان همه افرادكشور تنها همین مرد راست گفته است .


بحارج 14ص 478

نقل از بخش کتابخانه سایت تبیان

مطالب مرتبط

این مطلب را در شبکه های اجتماعی با دیگران به اشتراک بگذارید